سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها! به عزّت و جلالت سوگند، چنان تو را دوست دارم که شیرینی آن، در دلم استوار گشته است . هرگز جان های کسانی که تو را به یگانگی می پرستند، به این باور نمی رسند که تو دوستانت را دشمن می داری. [امام علی علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
کل بازدیدها:----59552---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----2-----
جستجو:
نوشتن یا ننوشتن...مسأله این است! - ملیکا
 
 
  • درباره من
    نوشتن یا ننوشتن...مسأله این است! - ملیکا
    ملیکا
    یک دختر مسلمان ایرانی که هم به اسلام افتخار می کنه و هم به ایران
  • لوگوی وبلاگ
    نوشتن یا ننوشتن...مسأله این است! - ملیکا

  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • نظر سنجی

  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
  • نوشتن یا ننوشتن...مسأله این است!
    نویسنده: ملیکا یکشنبه 86/5/28 ساعت 6:52 صبح

     

    گفت: ببین!
    اصولاً خانمها احساسی تر هستند. یعنی عقلانیتشون گاهی دستخوش حالتهای احساسیشون میشه. گاهی زود با کسی دختر خاله میشن. بعدش هم نمیتونن همه چیز رو بسنجند. خیلی زود تو گرداب احساسات غرق میشن.

    گفتم:‌ شاید این درست باشه. ولی وقتی یه جا مثل نت یه پیشفرض واسه خودشون قرار بدن، احتمال خراب شدنشون خیلی پایین میاد. اون هم اینه که تا مطمئن نشدن طرفشون کلک نمیزنه بهش اعتماد نکنن. یعنی اصل اینه که طرف مقابلشون یه آدم فریبکاره. حتی اگه با ظاهری پاک و متدیّن ظاهر بشه. اگه ثابت شد که پاکه اون وقت قبولش کنند.

    گفت: این که گفتی، یکصد و هشتاد درجه با واقعیت فاصله داره. من خودم سراغ دارم دخترهایی رو که تو همون چت اوّل شماره تلفنشونو بهم دادن بدون اینکه شناخت کاملی از من داشته باشن. تازه بعضیهاشون هم خودشون دادن. من نخواسته بودم.

    گفتم: اشتباه بعضیها رو که نمیشه گردن همه انداخت. تازه همین رو هم میشه فرهنگ سازی کرد. یه بنر اینترنتی بزرگ بسازیم روش بنویسیم:« خانمها تا مطمئن نشدن  به کسی اعتماد نکنند!»این رو هم ضمیمه ش کنیم که طرف مقابلتون اگه ادّعا کنه خانمه خطرناکتره. چون ممکنه واقعاً خانم نباشه. یا از اعتماد شما سوء استفاده بیشتری بکنه.  

    گفت: خب شما تا کی باید منتظر بمونید تا همة خانمها اینو ببین و بهش عمل کنند؟! تازه نمیدونی که صدی چند تاشون این شعار رو قبول دارند؟

    گفتم: داداش من! فرهنگ سازی یعنی همین دیگه. طرف یه شعار رو میبینه. اوّل ممکنه یا بهش توجه نداشته باشه یا اصلا قبولش نداشته باشه. اون قدر میگیم تا بهش فکر کنه. خوبیها و بدیهای اون شعار رو هم خوب واسش بیان میکنیم. اگه خوب بود خودش قبول میکنه. آخه مردم که لجباز به دنیا نیومدن؟

    گفت:‌ ببین! شما اوّل باید آمار بگیری ببینی چند تا از خانمها این شعار رو قبول دارن؟

    گفتم: باشه. این هم بخاطر شما. البته این شعار رو نباید فقط خانمها قبول داشته باشند. از بین آقایون هم موافق نیاز داریم که برای فرهنگ سازی کمکمون کنند. پس این کار رو میکنیم و از همین الان یه نظر سنجی کنار وبلاگمون میگذاریم. البته باید اوْلش خوب اطلاع رسانی بشه.

    گفت: آخرش میخوای حرف خودتو بقبولونی. ولی تا اینجاشو موافقم. البته یه نکته مونده که خیلی کلیدیه. اون هم اینکه اطمینان خانمها هم اغلب از روی احساساته. یعنی زود مطمئن میشن. خیلی احتیاط نمیکنند. حتی اگه بخواهند احتیاط کنند هم باز زود تأثیر میگیرن.

    گفتم: این دیگه از اون حرفهاست. اگه این جور باشه خانمها اصلا نباید پاشونو از خونه بیرون بذارن.

    گفت:‌نه دیگه این قدر. ولی پاشونو نباید تو محیطهای خطرناک و شبهه ناک بگذارن. چه حقیقی چه مجازی.

    گفتم: این طبق نظر شهید مطهّری (ره) که یه اسلام شناسه، تقوای ضعفه. نه تقوای قوّت. من هم دنبال تقوای ضعف نیستم. باید وارد میدان شد و محیط را تغییر داد. نهضت امام حسین ( علیه السلام) هنوز ادامه داره.

    «کلّ یوم عاشوراء    کلّ أرض کربلاء»

     ایشون هم که فقط واسه مردها نیومدن. زنها هم توی نهضت هستند.

    گفت: قبول. ولی باز احتیاط بیشتری کن.

    گفتم:‌اون که به چشم. حالا بذار ببینم نظرسنجی به جایی میرسه یا نه؟

    ادامه داره...

     


        نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • نوشتن یا ننوشتن...مسأله این است!
    بنویسم یا ننویسم؟ شما چی میگین؟
    به نام آنکه جان را خرد آموخت